- ول کن
- ول کننده رهاکننده، دست بردارنده: تو که ول کن نیستی. یا ول کن معامله نبودن، اصرار و ابرام و پافشاری و سماجت در کارها در دعوا و معرکه کردن دنباله کاری را رها نکردن
معنی ول کن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ولکن ولی از این روی ولی ولیک
لکن، ولی، اما، لیکن، ولیکن، ولیک، لیک برای مثال لنگ ولیکن نه سست زرد ولکن نه زشت / گنگ و نگردد خموش ضخم و نباشد گران (مسعودسعد - ۳۴۰)
ولی ولیک
پذیرا پذرفتکار آنکه چیزی را قبول کند قابل پذیرا، آنکه حواله و برات و مانند آن را بپذیرد