جدول جو
جدول جو

معنی ول کن - جستجوی لغت در جدول جو

ول کن
ول کننده رهاکننده، دست بردارنده: تو که ول کن نیستی. یا ول کن معامله نبودن، اصرار و ابرام و پافشاری و سماجت در کارها در دعوا و معرکه کردن دنباله کاری را رها نکردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ولیکن
تصویر ولیکن
ولکن ولی از این روی ولی ولیک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ولیکن
تصویر ولیکن
((وَ لِ کَ))
استثناء را رساند، ولی، اما، از این جهت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ولکن
تصویر ولکن
لکن، ولی، اما، لیکن، ولیکن، ولیک، لیک برای مثال لنگ ولیکن نه سست زرد ولکن نه زشت / گنگ و نگردد خموش ضخم و نباشد گران (مسعودسعد - ۳۴۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ولکن
تصویر ولکن
ولی ولیک
فرهنگ لغت هوشیار
پذیرا پذرفتکار آنکه چیزی را قبول کند قابل پذیرا، آنکه حواله و برات و مانند آن را بپذیرد
فرهنگ لغت هوشیار